تداخل تمرینات قدرتی و هوازی

آیا تمرین هوازی مانع پیشرفت حجم و قدرت می شود؟

واژه «هوازی» شاید یکی از ترسناک ترین واژه ها در فرهنگ لغات بدنسازی باشد. ما با اشتیاق حاضریم خودمان را در معرض جلسات کُشنده تمرین با وزنه قرار دهیم، اما حتی فکر اجرای تمرین هوازی هم بسیاری را به فرار وا می دارد؛ اصلی ترین دلیلی که برای این ترس وجود دارد، وحشت از عضله سوزی است.

حدود دو دهه پیش که من وارد این ورزش شدم، این باور سنتی در باشگاه های ایران حکم فرما بود که بدنسازان باید از انجام هر گونه فعالیت اضافی ( مانند دویدن، شنا، کوهنوردی و …) خودداری کنند. در واقع، بعضی از ما نوجوان ها بیش از حد به این قضیه چسبیده بودیم و گاهی حتی برای مسیر های کوتاه هم ترجیح می دادیم از تاکسی استفاده کنیم تا حجم مان کم نشود! در آن دوران، تمایل اکثر ورزشکاران به سمت افزایش حجم بود، کسی سراغی از دستگاه های هوازی نمی گرفت و البته عملا بسیاری از باشگاه ها چیزی به نام تردمیل و دوچرخه نداشت. 

با گذشت زمان، دیدگاه جامعه به سمت بدن های زیبا تر و تراشیده تر تغییر کرد و همچنین، این آگاهی به وجود آمد که بدنسازان علاوه بر تقویت عضلات اسکلتی باید توجه ویژه ای را به سلامت قلب و عروق معطوف کنند. در نتیجه، باشگاه ها به مرور به دستگاه هایی همچون تردمیل و دوچرخه و الپتیکال مجهز شدند و تمرینات هوازی هم جای ثابتی در برنامه بیشتر بدنسازان پیدا کردند.

در حال حاضر، بدنسازان با هدف کاهش چربی در دوران کات و یا جلوگیری از افزایش چربی در دوران حجم، بخشی از زمان تمرین خود را به تمرینات هوازی اختصاص می دهند. به همین شکل، ورزشکاران رشته های دیگر هم به واسطه نیاز به برخورداری از آمادگی جسمانی همه جانبه، تمرینات قدرتی و تمرینات هوازی را در کنار هم جای داده اند. اما، مشکل اینجاست که بحث تداخل تمرینات قدرتی با هوازی دوباره در سال های اخیر مطرح شده است و البته، این بار از پشتوانه علمی محکم تری هم برخوردار است!

تمرینات هوازی

نکته

افزودن تمرین هوازی به یک برنامه سنگین تمرین قدرتی ممکن است فشار زیادی را به سیستم ریکاوری بدن تحمیل کند. در این حالت، تاثیر تداخلی تمرین هوازی در ایجاد تمرین زدگی ممکن است از طریق ایجاد محیط هورمونی کاتابولیک و تخلیه مزمن گلیکوژن عضله بروز پیدا کند.

 

بنابراین، مجددا این سوال پیش آمده که «آیا بهتر نیست که بدنسازان یا ورزشکاران قدرتی کلا دور تمرین هوازی را خط بکشند؟». در مورد یک بدنساز اکتومورف در دوران حجم، این توصیه را شاید بتوانیم واقع بینانه و موثر تلقی کنیم، اما در مورد افرادی که متابولیسم کندتری دارند و یا ورزشکاران رشته های دیگر چطور؟ برای این افراد باید چه برنامه ریزی داشته باشیم که هم از فواید تمرین هوازی برخوردار شوند و هم روند رشد عضلاتشان مختل نشود؟ برای یافتن پاسخ این سوالات، مبانی تمرین همزمان و یافته های علمی موجود در این باره را در ادامه بررسی خواهیم کرد.

مبانی تمرین همزمان

همانطور که در بالا هم اشاره شد، ورزشکاران معمولا با هدف تسریع چربی سوزی، بهبود عملکرد ورزشی و یا هر دوی این موارد، تمرین هوازی را در ترکیب با تمرین قدرتی به خدمت می گیرند. این رویکرد تمرینی که در مباحث علمی به عنوان «تمرین همزمان» شناخته می شود، تاثیر مثبتی بر مدیریت وزن دارد و حتی در مقایسه با رعایت رژیم غذایی به تنهایی، موجب چربی سوزی بیشتری در ناحیه شکم می شود. 

بنابراین، برای آن دسته بدنسازانی که به دنبال درصد چربی تک رقمی و بیرون انداختن تکه های شکمشان هستند، اجرای تمرین هوازی یک امر بدیهی محسوب می شود.

 

تمرینات قدرتی هوازی

فرضیه تداخل

مقایسه تمرین همزمان با تمرین قدرتی صِرف مشخص کرده است که تمرین همزمان باعث اختلال در دستیابی به پیشرفت های حجمی و قدرتی می گردد که از این پدیده اغلب تحت عنوان «پدیده تداخل» یاد می شود. دو فرضیه اصلی برای توجیه پدیده تداخل در جریان تمرین همزمان مطرح شده اند که با عنوان فرضیه مزمن و فرضیه حاد شناخته می شوند.

فرضیه مزمن ادعا می کند که عضله اسکلتی نمی تواند از نظر متابولیکی یا ریخت شناسی با اجرای همزمان دو سبک تمرینی مختلف سازگار شود. برای نمونه، تمرین قدرتی تاثیر اندکی بر ظرفیت هوازی دارد، اما منجر به افزایش تولید نیروی عضلانی، هایپرتروفی تار های عضلانی و کاهش تراکم مویرگی و میتوکندریایی می شود. در مقابل، تمرین استقامتی باعث افزایش تراکم مویرگی و میتوکندریایی و نیز افزایش ظرفیت هوازی بیشینه می شود.

همچنین، تغییرات در اندازه و نوع تارهای عضلانی در نتیجه تمرین همزمان با تغییرات ناشی از تمرین قدرتی به تنهایی تفاوت دارند که همین مسئله هم تا حدودی فرضیه تداخل مزمن را تایید می کند. بنابراین، طرفداران این فرضیه ادعا می کنند که این سازگاری های متضاد، پاسخ های پیام رسانی درون سلولی متفاوتی را موجب شده و سطح پیشرفت عضلانی را کاهش می دهند. 

طرفداران فرضیه حاد ادعا می کنند که خستگی مازاد ناشی از تمرین هوازی باعث به خطر افتادن توانایی توسعه تنش (تولید نیرو) در حین تمرین قدرتی می شود. فاکتور های خستگی محیطی مانند آسیب عضلانی و تخلیه گلیکوژن از جمله مکانیسم های احتملالی مرتبط با فرضیه تداخل حاد به شمار می آیند که می توانند کیفیت جلسات تمرین قدرتی را پایین بیاورند. 

همانطور که می دانید، بروز سازگاری های عضلانی مطلوب نیازمند این است که تمرین از شدت کافی برای تحریک رشد تارهای عضلانی برخوردار باشد. بنابراین، کاهش کیفیت جلسات تمرین قدرتی مسلما به روند پیشرفت عضلات لطمه خواهد زد.

ایراد بالقوه دیگری که به تمرین همزمان وارد می شود، افزایش احتمال بروز تمرین زدگی است. هنگامی که حجم یا شدت تمرین فراتر از توانایی ریکاوری بدن باشد، سیستم های فیزیولوژیکی مختل می شوند. بنابراین، افزودن تمرین هوازی به یک برنامه سنگین تمرین قدرتی (با محوریت افزایش حجم) ممکن است فشار سنگینی را به سیستم ریکاوری بدن تحمیل کند و ورزشکار را به سوی تمرین زدگی سوق دهد. در این حالت، تاثیر تداخلی تمرین هوازی در ایجاد تمرین زدگی ممکن است از طریق ایجاد محیط هورمونی کاتابولیک و تخلیه مزمن گلیکوژن عضله بروز پیدا کند.

تمرینات هوازی با تردمیل

نکته

پژوهشگرانی که رکاب زدن روی دوچرخه را با پیاده روی روی تردمیل شیب دار مقایسه کردند، دریافتند که در فاز های تمرینی افزایش حجم، استفاده از دوچرخه می تواند انتخاب بهتری باشد.

بررسی شواهد

خوشبختانه، در یک پژوهش فرا تحلیلی در سال 2012، ویلسون و همکاران به بررسی 21 پژوهش انجام شده در زمینه تمرین همزمان پرداخته و به نتایج جالبی دست یافتند. مهم ترین یافته این پژوهش شاید تشخیص این موضوع بود که متغییر اصلی که تحت تاثیر تمرین همزمان قرار می گیرد، توان عمومی است. بنابراین ورزشکاران رشته هایی که نیازمند اعمال توان بیشینه یا تولید نیرو با سرعت بیشینه هستند باید میزان اجرای تمرینات همزمان برای قدرت و استقامت را محدود کنند.

با این حال، اگر رشته یک ورزشکار عمدتا به قدرت بیشینه و هایپرتروفی وابسته باشد، انتخاب هوشمندانه تمرین هوازی موجب خواهد شد تا اثرات منفی ناشی از تمرین همزمان چندان قابل توجه نباشد. در ادامه، برخی از مهمترین یافته های پژوهشی در مورد تمرین همزمان را باهم مرور می کنیم.

  • در مقایسه با تمرین همزمان، اجرای تمرین قدرتی به تنهایی موجب افزایش حجم و قدرت بیشتری در پایین تنه می شود. با این حال، این پدیده فقط هنگامی رخ می دهد که تمرین هوازی مورد استفاده، دویدن باشد.به طور کلی، مشخص شده است که دویدن از تاثیر منفی مشخصی بر سازگاری های هایپرتروفیک (حجمی) ناشی از تمرین قدرتی برخوردار است، در حالی که این تاثیر در مورد رکاب زدن روی دوچرخه چندان بارز نیست. 

    در واقع، پژوهشگرانی که رکاب زدن روی دوچرخه را با راه رفتن روی سطح شیب دار با استفاده از تردمیل (کاری که اکثر بدنساز ها انجام می دهند) مقایسه کردند، دریافتند که وقتی هدف هایپرتروفی باشد، استفاده از دوچرخه برای اجرای تمرین همزمان گزینه بهتری خواهد بود.

  • پژوهشگران ادعا می کنند که تاثیر منفی دویدن بر رشد عضلانی شاید به دلیل آسیب عضلانی شدیدتری باشد که به واسطه جزء اِکسنتریک (برون گرا) این نوع تمرین ایجاد می شود. به علاوه، تفاوت های مشاهده شده بین دویدن و دوچرخه سواری احتمالا ناشی از این حقیقت هستند که رکاب زدن شباهت بیومکانیکی بیشتری با حرکات چند مفصلی وزنه آزاد مانند اسکوات دارد و موجب فعال سازی عضلات درگیر در این گونه حرکات می شود، در حالی که دویدن و پیاده روی به هیچ یک از حرکات حجم ساز پایین تنه شبیه نیستند.

     لازم به ذکر است که دوی سرعت با دویدن استقامتی تفاوت دارد و به دلیل اینکه اجرای آن نیازمند فلکشن (خم شدن) ران است، در مقایسه با نرم دویدن و پیاده روی از شباهت بیشتری به حرکاتی مانند اسکوات و پرس پا برخوردار می باشد.

  • هنگامی که صحبت از تاثیر منفی تمرین همزمان بر پیشرفت قدرت، توان و هایپرتروفی در میان باشد، حجم کلی تمرین هوازی به عنوان یک فاکتور تعیین کننده مطرح می شود. اگر تمرین هوازی برای مدت طولانی تر از 20 تا 30 دقیقه در هر جلسه و یا دفعات هفتگی سه جلسه یا بیشتر اجرا شود، تداخل بیشتری با فرآیند های افزایش قدرت، توان و هایپرتروفی خواهد داشت.
  • در مقایسه با اجرای تمرین قدرتی به تنهایی یا تمرین هوازی به تنهایی، تمرین همزمان از تاثیرگذاری به مراتب بهتری در کاهش درصد چربی بدن برخوردار می باشد.

نکته مهم

در پژوهش هایی که در پژوهش فرا تحلیلی ویلسون مورد بررسی قرار گرفتند، رابطه بین تمرین اینتروال پر شدت (HIIT) و پیشرفت قدرت، توان و هایپرتروفی بررسی نشده بود. به طور کلی، پذیرفته شده است که تمرین HIT، سازگاری های تمرین قدرتی را به مخاطره نمی اندازد و حتی ممکن است موجب بهبود آنها شود.

توصیه های کاربردی

تجزیه و تحلیل بالا به ما نشان می دهد که پدیده تداخلی ناشی از تمرین همزمان فقط تحت شرایط خاصی اتفاق می افتد. بنابراین، اگر فکر می کنید که خودتان یا شاگردانتان به تمرین هوازی نیاز دارید، جای نگرانی وجود ندارد؛ با به کار بستن رهنمود های زیر می توانید تمرینات همزمان خود را به بهترین شکل دنبال کنید.

 

error: Content is protected !!